ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.
ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.

خانه

خب اینم

خب اینم نشد. چقدر نقشه کشیده بودیم و حساب کتاب کرده بودیم اما یه دفعه همش خراب شد. به قول معروف همیشه آنچه که در ذهن شماست به واقعیت نمی پیوندد.

تصمیم داشتیم خونمون و بزرگتر کنیم تقریبا دو برابر. البته فکر ما شاید تا دو ماه پیش درست بود اما با این ثبات بازار رو دو روز پیش هم نمی شه حساب کرد چه برسه به دو ماه پیش!!! می خواستیم خونمون و بفروشیم و یه واحد پیش خرید کنیم که اتفاقا تو کوچه خودمون بود و صاحبخونشم که همون سازندش باشه قابل اعتماد که الحمدلله نشد. دیروز رفتیم با بنگاه محلمون صحبت کردیم و چنان خورد تو برجکمون که وا رفتیم. یعنی می شه خدایا ما یه روز یه فکری بکنیم و از بی ثباتی بازار نترسیم و ضربه نخوریم؟؟!! عیبی نداره. این نیز بگذرد.

دختر خالم تعریف می کرد که خواهر دوستش تو شیراز ازدواج کرده بود و خونشون 100 متر بود. بعد این خواهرش هی غصه می خورد که بیچاره خواهرم خونش خیلی کوچیکه فقط 100 متره.

کاشکی همه بیچاره ها اینطوری بودن نه؟

پ.ن: خسرو شکیبایی هم رفت. امروز داشتن از نزدیکی محل کارمون پیکرش و تشیع می کردن. چه حس غریبی!! غیر منتظره بود. خدا رحمتش کنه. خیلی ناراحت شدم اگرچه که هر اومدنی یه رفتنی داره و همه هم این و می دونیم ولی بازم ناراحت می شیم. چجوری مردن خیلی مهمه. کاش خدا مرگ باعزت قسمت هممون بکنه.   

 

ولادت حضرت علی و روز مرد و به همه آقایون تبریک می گم مخصوصا همسر گل خودم.

بچه های دیپلمه

یه اس ام اس بامزه اومد دستم که اولین بز دیابتی دنیا در ایران کشف شد: بزبز قندی

این و واسه دخترعمم فرستادم جوابش این بوده: دیروز خواب دیدم با یک دسته گل اومده بودی به دیدنم. با یک نگاه مهربون. همون نگاهی که سالها آرزو داشتم و از من دریغ می کردی. گریه کردی و گفتی دلت برام تنگ شده ولی من فقط نگاه کردم. وقتی رفتی سنگ قبرم از اشکت خیس شده بود.

بهش گفتم بابا افسرده بی خیال... نه خدایی آخه این جواب من بود؟!!!

دیشب جای شما خالی مهمون داشتیم و بسیار عالی گذشت. همش می ترسیدم برق بره ولی خدارو شکر به خیر گذشت. واسه خرید که رفته بودیم بیرون یه مرد خیابونی رو دیدیم که زیر سایه یه درخت خوابیده بود. مجید گفت خوش به حالش این غم هیچی رو نداره و خوشبخته. می گم هیچ وقت این حرف و نزن. خوشبخت تویی که دست زنت و گرفتی و میری خرید برای قوم و خویشایی که دوستت دارن و برای دیدنت میان به خونت. سکوت می کنه. قطعا اونم احساس من و داشت.

خواهر زادم تو بازی که با خودش می کرده میاد مثلا واسه من کارت عروسی درست کنه. اسم و فامیل من و می نویسه اسم مجیدم می نویسه اما چون فامیلش و نمی دونست می نویسه خوش اخلاق. واقعا بچه ها چقدر باهوشن که اینطور موشکافانه به رفتارهای اطرافیانشون توجه دارن. به قول مجید این روزا بچه ها همه دیپلمه به دنیا میان.

اگه خدا بخواد آخر این ماه یا ماه دیگه شایدم ماه بعدش بالاخره یه ماشین می خریم. خریدیم خبرتون می کنم باهم یه دور تو شهر بزنیم و جلوی میدون آزادی هم یه عکس بگیریم. نظرتون چیه؟ میایید دیگه  

 

مهمونیهای خسته کننده

از اول هفته تا حالا واقعا خسته شدم. هر شب داریم می ریم خونه مادر مجید. یه روز دختر داییش میاد. یه روز عموش میاد. یه روز این میاد یه روز اون میاد. هی من واسه خودم یه برنامه ریزی می کنم هی این مجید برنامه های من و به هم می ریزه. دیشب دیگه آخر صدام دراومد. گفتم آخه بابا جان من دلم نمی خواد هر روز بیام اونجا. از سر کار میام خسته ام. دلم می خواد یه دوش بگیرم یه غذای ساده درست کنم. یه لباس خنک بپوشم و دراز بکشم چند صفحه کتاب بخونم یا یه فیلم نگاه کنم. هر روز هر روز که آخه نمی شه رفت اونجا. بعدم 15 نفر مهمون دعوت کرده تو خونه فسقلی ما. اولش قرار بود فقط دختر داییش باشه و عاطفه. منم موافق بودم اما گفتم فعلا زنگ نزن. گفت ممکنه برنامه ای داشته باشن و خلاصه زنگ زد. شبش عاطفه گفت پنجشنبه آمنه اینا هم میان. فاطمه و ناهید و م‍ژگان و کی و کی  و کی هم شاید بیان. من گفتم پس بیا بگیم هفته بعدش بیان. دوباره مجید اصرار که نه بزار آمنه و فاطمه رم بگیم. می گم بابا جا نمی شیم. مگه می خواهیم بچپیم تو هم. بعد می بینم ناراحت می شه. دیدم دیگه ارزش ناراحتیش و نداره ولش کردم. ولی خدایی اعصابم خورده. حالا پنجشنبه 14- 15 نفر مهمون دارم که باید تو یه اتاق 12 متری که دورش مبل چیده شده و هزار کوفت و زهرمار دیگه جا بشن و تازه سفره بندازیم و شام هم بخورن. نه اینکه فکر کنید از اومدنشون ناراحتما نه. من خواهرای مجیدم مثل خواهرای خودم دوست دارم. مخصوصا آمنه و فاطمه که یه چیز دیگه اند اما جا نداریم. این و چطوری باید گفت آخه؟

حیات وحش

این روزا هر جا که می رم یه عالمه پرستو می بینم که دارن تو آسمون پرواز می کنن. خیلی قشنگه. تو پاییز دیدم که دسته ای با هم کوچ کردن و حالا بازم برگشتن. اما هیچ موقع نمیان نزدیک تا من درست و حسابی ببینمشون. صداشونم نمی دونم چجوریه ولی دلم می خواد بدونم.

داشتیم از محل کار برمی گشتیم که یه کبوتره نشسته بود و واسه خودش از رو زمین چیزمیز پیدا می کرد و می خورد بعد یه گرهه از این طرف تو کمینش نشسته بود و داشت آماده می شد که حمله کنه یه دفعه یه پسره شوتش کرد اون طرف و کبوتره هم فرار کرد. گربهه هم هی جیغ زد و بالا پایین پرید.

این درخت تو خیابون معلمه. خیلی نظرم و جلب کرد عکسش و می ذارم اینجا

 

         

پ.ن: نمی دونم چه سریه که من هر موقع می رم خونه مامانینا یکی از قوم و خویشای مجید فوت می کنه و خب طبیعتا منم نیستم تا به مراسمش برم و البته از این بابت هم خدا رو شکر می کنم چون خیلی برام سخته تو جمعی برم که اصلا نمی شناسمشون اما اونا همشون من و می شناسن و باهاشون همدردی کنم در حالیکه اصلا نمی دونم کی مرده و من تا حالا یک بارم ندیدمش. می دونم باید بری تا برات بیان اما خب چیکار کنم که من اصلا دلم نمی خواد برم. خونواده مجید هم رو این ختم و خیراتها خیلی اصرار دارن و انقدر که این چیزا براشون مهمه برعکسش به جشنها اهمیت چندانی نمیدن. گاهی تو رودرواسی می مونم و مجبورم باهاشون برم ولی وقتایی که نیستم واقعا خوشحال می شم که اصراری نیست برای رفتن. پس چه بهتر که این اتفاق نیفته اگرم می افته من خونه مامانینا باشم.

 

متولدین اردیبهشت

اردیبهشت به معنی فرشته کوهساران از زیباترین ماههای سال است. بهترین ماه برای سفر به شیراز به خاطر گلهای یاس و بهارنارنج، کاشان  به خاطر گلاب گیری و شاهرود به خاطر دشت شقایقش و بسیاری از شهرهای دیگه که الحمدلله کم نداریم. نماد این ماه گاو نره و بزرگترین اتفاق تو این ماه تولد خودمه که داره شونصد سالم میشه.    

ویژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌:
صبور، با پشتکار و قابل‌ اعتماد، مهربان‌، دلسوز و با محبت‌، با استقامت‌، مصمم‌ و قاطع‌، آرام‌،
 خونسرد و اطمینان‌ بخش‌

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌:
حسود و انحصار طلب‌، غضب‌ آلود، انعطاف‌ناپذیر و یک‌ دنده،‌ لذت‌ جو، خودخواه‌ و آزمند

البته خدایی دیگه هر چی باشم آزمند نیستم.

علاقمندی‌ها: ثبات‌، جلب‌ توجه‌، چیزهای‌ طبیعی‌، زمان‌ کافی‌ برای‌ تفکر و بررسی‌، آرامش‌ خیال‌، تفریح‌ و خوشی‌.

بیزاری‌ها: بی‌نظمی‌، ناآرامی‌، تحت‌ فشار قرار گرفتن‌، وادار به‌ انجام‌ کار دشوارشدن‌، چیزهای‌ مصنوعی‌ یا «ساخت‌ دست‌ بشر»، عجله‌ کاری‌ و کارهای‌ هول‌ هولکی‌،در خانه‌ ماندن‌.
 

اینایی که نوشتم همشون شامل خودم نیست اما چون کلیه دیگه نوشتم مثل ماههای دیگه.

 

                      تولدم مبارک

                       

                               

نوشتن سخت شده

نمی دونم چرا تو سال جدید اصلا نوشتنم نمیاد. احساس خستگی می کنم. تو عید حتی یک روز هم واسه خودم وقت نداشتم. یا مهمونی بودیم و یا مهمون داشتیم. امسال شب عید رفتیم یه رستوران سنتی و سبزی پلو ماهی رو اونجا خوردیم. خوب بود. مهمتر اینکه منم از بوی ماهی راحت بودم. یه سرم رفتیم خیابون ولیعصر قیامت بود. اما واقعا شور و حالش خاص و دوست داشتنی بود. هفته اول عید سرمای شدید خوردم. دکتر هم که گیر نمیومد مجبور شدیم بریم بیمارستان. یه انترنی بود که فقط نگات می کرد و نسخه می نوشت. برای سرماخوردگی سه بسته پروفن 4بسته استامینوفن کدیین و دو بسته آموکسی سیلین. حیران بودم از این تجویز عجیب. یعنی اونا دکترای آینده اند. سیزده به در هم چیتگر بودیم. ساعت 7 صبح راه افتادیم و به محض شروع اون باد و بارون هم برگشتیم. ساعت 3 و خورده ای بود. اون روز خیلی خوش گذشت. به زور مجید فرداش رفتم سر کار. از بس خسته بودم و خوابم میومد داشتم دیوونه می شدم. تا همین دیروز هم مهمون داشتیم. وصلت با خونواده پرجمعیت این دردسرا رو هم داره دیگه.

این روزا همش فکرم پراکندس. دلم می خواد یه کار دیگه بکنم. یه روز یه چیز می خوام. فرداش یه چیز دیگه. پاک قاطی کردم.

دلم می خواد همش پیاده روی کنم. توی خیابون پر درخت. صدای پرنده ها رو بشنوم. رنگ سبز روشن درختارو ببینم. بوی گلارو حس کنم. بهار فصل فوق العاده ایه. آدم پر می شه از حس زندگی. نمی دونم فیلم پیامک از دیار باقی رو می دیدین یا نه. احساس می کردم چقدر سخته آدم از تمام تعلقاتش بگذره و چشمش و روی تمام زیباییهای دنیا ببنده و بره زیر خروارها خاک بخوابه. می دونم که اون دنیا قطعا از اینجا زیباتره اما چون ندیدمش راحت گذشتن از این همه زیبایی به نظرم خیلی سخته.

عکس متولدین فروردین و نذاشتم. تولدشون مبارک. اینم عکسشه.

 

                           

 

عید همگی مبارک

دعا می کنم سال خوب و پرباری توام با خیر و برکت و سلامتی در پیش رو داشته باشید.

من تا آخر تعطیلات نیستم. از همه دوستای گلم که تو این مدت هم همواره اومدن بهم سرزدن ممنونم. من می خواستم تک تک براتون کامنت بذارم که متاسفانه وقت نشد. به خوبی خودتون ببخشید و اگرم مارو ندیدین حلال کنین.

تعطیلات خوش بگذره.

 

         عیدتون مبارک

  

 

انگار خدا پیشاپیش عیدی ما رو داد. حال آمنه خوبه خوب شده. دوباره شده همون دوست شاد و شنگول من. درمانش روند کندی رو طی کرد اما خدا رو شکر که مشکلش کاملا برطرف شد. خدایا یک دنیا ممنون.

سالی که گذشت برای من و مجید سال خوبی بود اما اطرافیانمون اونقدر به مشکل برخوردند که دیگه شیرینی روزهای قشنگمون رنگ غم و مشکلات عزیزانمون و گرفت. انشالله امسال ریشه همه مشکلاتو این موشی که داره از راه می رسه بخوره و از بین ببره. می دونید که سال جدید سال موشه.

خونه تکونی ما هم تموم شد. از هفته پیش بخاری و جمع کردیم و باز خوردیم به سرما و بازم شبا سوییشرت می پوشیم و می خوابیم. یعنی اگه مورتاز ندیدین ما رو که ببینید معنیش و می فهمید. مجید می گه می خواهی بخاری و بیارم وصل کنم می گم ولش کن یه شبا خونه ایم اونم یه خورده لباس بیشتر می پوشیم تموم می شه.

یه اتومبیل پراید تو پشت بوم خونه همسایه ماست. من نمی دونم اون ماشین و چطوری بردن تو پشت بوم اما خدایی خیلی خنده داره.

این چند روزه از بس کامپیوترم و ترکوندم و هی زنگ زدم به پسرخالم که حالا چیکارش کنم دیگه خجالت می کشم دوباره زنگ بزنم. از پشت این تریبون بهش می گم که شرمنده اخلاقتم. نباید انقدراستاد می شدی که شدی و بدبختانه گرفتار همچو منی هم شده ای.

هر موقع من میام تندتند کار کنم یه کاری می کنم که ده برابر وقتم و می گیره. امروز صبح تند تند داشتم موهام و سشوار می کشیدم که یه دفعه دستم خورد به ژل و شوتش کردم زیر تخت. فکر کردم همین جلو ملوهاست هی دست کشیدم دیدم نه خبری نیست. خم شدم زیر تخت و ببینم دیدم رفته وسط تخت یه عالمشم ریخته رو زمین و لبه پتو و کشوهای دراور... فکر کردین من اون موقع عصبانی شدم؟ معلومه که نه. خیلی هم ریلکس همشو پاک کردم. مگه کار دیگه ای هم می تونستم بکنم.

راستی یه رسم جالب اینه که می گن موقع سال تحویل غذایی درست کن که توش رشته داشته باشه. تو اون سال کارات راست میاد و پرگره و لاینحل نمی شه. می خواهید بگید خرافاتیه یا هرچی. من این کار و می کنم. یه آش رشته خوشمزه. البته رشته پلو سوپ رشته دار و از این دست غذاهارم می شه گذاشت اما آش رشته خوشمزه تره.

حالا فعلا اینا باشه تا فردا که بیام اساسی خداحافظی کنم.

پ.ن: با تشکر فراوان از حمید عزیز به خاطر آدرسی که بهم داد تا برم و قالباش و ببینم و منم به مناسبت عید این یکی رو انتخاب کردم.

 

ایندفعه :)

بهبودی کامپیوترمان حاصل گشت. خدایا سپاس. خواهشاً دوباره ما را گرفتار اینچنین بلاهایی نفرمایید. دق کردیم در این چند روز از دوری این بیجان عزیز. الحمدلله طاعون یکباره به کامی جان حمله کرد و CPU, Mother board  و  Power با هم دار فانی را وداع گفتند. اکنون کامی جان نو نوار گشته و دلشاد از خرجی که برگردن صاحبش نهاده.   

در پی کامنتهای دوستان بابا جان شما که آبروی مرا بردید. من بیچاره دیگه انقدرم گدا گولی نیستم که نتونم یه خط موبایل بخرم. منتها تا به امروز نیازم نشده. ما یا شرکتیم یا خونه. وقتی هم بیرونیم باز اغلب با مجیدم که اونم موبایل داره در نتیجه اگه کسی با هرکدوممون کار داشته باشه ما همواره در دسترسیم حالا اون روز یه خورده خاص بود. انشالله تا عید یک خط می خرم بلکه لااقل آبرویم جلوی شما حفظ شود.

روز درختکاری سبزه خیس کردم ولی می دونم که عمرا تا عید دربیاد. کارای عیدمم چیزیش نمونده و بسیار خوشحالم. فکر کنم تو این خونه تکونی مجید بیشتر از من خسته شد. من که نمی دونم واقعا چطوری ازش تشکر کنم. انشالله خدا بهش سلامتی بده و همیشه حفظش کنه مال خود خود من. راستی کادو عیدشم خریدم. بعداً عکسش و میذارم. 

   

:(

امروز تهنای تهنام. مجید سرمای شدید خورده و تو خونه خوابیده. صبح غریبانه اومدم شرکت. انقده بده وقتی نیست. اصلا حوصله ندارم.

متولدین اسفند

این عکس هم مال متولدین اسفنده. تولد همشون مبارک. انشالله سالهای خوبی رو در پیش رو داشته باشن.مادر منم متولد همین ماهه. فکر می کنم مهربونیشون بیش از اندازس. اونقدری که همه رو پر رو و پرتوقع می کنن. البته مادر من اینجوریه. بقیه رو نمی دونم. انشالله که خدا حفظشون کنه.

 

ویژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ اسفند ماه‌: خلاق‌، با قدرت‌ تخیل‌ قوی‌، حساس‌، زود رنج‌، دلسوز و با احساس‌
دل‌ رحم‌، رئوف‌، رحیم‌ و مهربان‌
از خود گذشته‌، فداکار، نوع‌ دوست‌، بی‌تجربه‌، غیر مادی‌ و معنوی‌
شهودی‌، همدل‌ و هم‌ فکر

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ اسفندماه‌: واقع‌ گریز، گریز گرا و ایده‌آلیستی‌
مرموز، تو دار، پنهان‌ کار، دو پهلو و مبهم‌
سست‌ اراده‌ و به‌ راحتی‌ تحت‌ سلطه‌ قرار گیرنده‌

حیوانی‌ که‌ در ارتباط با ماه‌ تولد شماست‌، ماهی‌ است‌ (دو ماهی‌ که‌ در دو جهت‌متفاوت‌ در حال‌ شنا هستند) سالیان‌ سال‌ است‌ که‌ ماهی‌ یک‌ منبع‌ اصلی‌ غذایی‌ برای‌انسانها محسوب‌ شده‌ است‌ و در مسیحیت‌ این‌ دو ماهی‌ نشانگر تنش‌های‌ درونی‌متولدین‌ اسفندماه‌ است‌.

رنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ یمن‌ متولدین‌ اسفند ماه‌ «سبز آبی‌ ملایم‌» است‌.


 

        تولدتون مبارک

 

متولدین بهمن

من بالاخره اومدم. خدایا شکرت. یه قولی به شهرزاد عزیز داده بودم. ببین شهرزاد جان فقط به خاطر تو یه خورده راجع به ماهت زیادتر از بقیه نوشتما. انشالله که تاخیرم و ببخشی. تولدت هم مبارک.

 

و اما:

ویژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌:
مهربان‌، صمیمی‌ و انسان‌ دوست‌
درستکار، صادق‌، شریف‌، راستگو، رو راست‌ و وفادار
مبتکر اصیل‌ و خلاق‌
مستقل‌، بی‌نیاز، بدون‌ وابستگی‌، آزاد، عاقل‌، اندیشمند، متفکر و روشنفکر

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌:
سرکش‌، نافرمان‌، لجوج‌، خود رأی‌
یک‌ دنده‌ و غیرقابل‌ پیش‌ بینی‌
سرد، بی‌هیجان‌، بی‌تفاوت‌ و خشک‌

نشانه‌ای‌ که‌ در ارتباط با ماه‌ تولد شماست‌، یک‌ انسان‌ دلو به‌ دست‌ است‌ که‌ نماد تغذیه‌زمین‌ با انرژی‌های‌ خاص‌ و ماورای‌ طبیعی‌ می‌باشد. گفته‌ می‌شود که‌ یکی‌ از اولین‌انسان‌های‌ دلو به‌ دست‌ «زئوس‌» خدای‌ یونانیان‌ در اساطیر بوده‌ است‌.

رنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ یمن‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ «آبی‌ فیروزه‌ای‌» است‌.

سنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ یمن‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ «فیروزه‌» است‌. این‌ سنگ‌ از سال‌4000 قبل‌ از میلاد مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌ و می‌تواند به‌ رنگ‌ خالص‌ یا حاوی‌مواد معدنی‌ فرعی‌ و بدلی‌ باشد. اگر این‌ قالب‌ از الگویی‌ چند ضلعی‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ و درهم‌ قفل‌ شده‌ تشکیل‌ شده‌ باشد، نام‌ فیروزه‌ «تار عنکبوتی‌» به‌ خود می‌گیرد.

 

                    

   

 

                 

 

            

 


 

هی می خوام بیام آپ کنم اما وقت نمی شه. چرا اینقدر وقت من کمه؟ الانم دارم می رم. یه خط نوشتم فکر نکنید مردم.

عیدتون مبارک

دیروز رفتم دکتر. امروزم رفتم چکاب. خیلی وقت بود می خواستم برم اما هی پشت گوش می نداختم. شاید این یکی دو روزه بریم دامغان. شایدم نریم. معلوم نیست. فردا نیستم. به خاطر همین از الان عید غدیر و بهتون تبریک می گم. ثواب روزه گرفتن تو این عید عزیز برابر 60 ساله. انشالله که از دستش ندیم.

یه کوچولوی عزیزی تو فامیل داریم که اوضاع چشماش خیلی خرابه. واسش دعا کنید. ممکنه تا پایان عمر نابینا بشه. هنوز یک سالشم نشده و از قشنگیهای دنیا هیچی ندیده. از حکمت خدا سر در نمیارم. چه امتحان سختی.

می خواستم واسه تولد مجید یه خودکار و روان نویس ست بگیرم و روی اونا هم جمله ای رو که می خوام بدم بنویسن. یعنی روی خودکار و روان نویس. اما مجید یه ساعت می خواد. دو تا داره ها. بازم می خواد. منتها بند چرمی. اول که دستکش نخریده بود می گفت واسه تولدم برام دستکش بخر. گفتم تو چیکار داری. شاید من اصلا نخوام چیزی برات بگیرم. گفت نه می دونم می گیری. حالا دیگه چیکار کنم همون ساعت و براش می گیرم. فعلا کادوی عشقولانه باشه واسه بعد. شاید ولن تاین. شایدم یه وقت دیگه.   

متولدین دی

                  اینم تقدیم به متولدین دی ماه. تولدتون مبارک.

حیوانی‌ که‌ در ارتباط با ماه‌ تولد شماست‌، یک‌ بز سفید زیباست‌. این‌ حیوانی‌ است‌ که‌ ازپاهایی‌ محکم‌ برخوردار است‌ و بسیار چالاک می باشد. 

یژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ دی‌ ماه‌:
کاری‌، واقع‌ بین‌، اهل‌ عمل‌، دور اندیش‌، محتاط، حسابگر، معتقد و آینده‌ نگر
جاه‌ طلب‌، بلند پرواز و منضبط
با حوصله‌، شکیبا، بردبار، با احتیاط و دقیق‌
شوخ‌ طبع‌، بذله‌گو، تودار، درون‌ گرا، ساکت‌ و خوددار

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ دی‌ ماه‌:
بدبین‌ و تقدیرگرا
ناخن‌ خشک‌، حسود
بیش‌ از حد حراف‌، انعطاف‌ناپذیر، مقرراتی‌، خشک‌، جدی‌ و سختگیر

به جز موارد قرمز تمام این ویژگیها در مجید هست. یعنی نظمش کشته منو. خدا نکنه بیاد بیفته رو این دندش. منم فس فس دقش می دم بنده خدا رو. اون اوایل ازدواج نمی تونستیم همدیگه رو درک کنیم. اعصابمون بدرقمه خورد می شد. اما الان هم اون معتدلتر شده هم من به کارام سرعت بیشتری دادم تا بلکه سر موقع آماده بشم. خیلی سخته خدایی...

 

             دی ماهیهای عزیز تولدتون مبارک

 

آخر دی تولد خواهرمه. افسانه جان تولدت مبارک. انشالله همیشه شاد و سلامت باشی.

 

در ضمن تو این ماه تولد پسرخالمم هست. فرزاد جان تولدت مبارک. کیک یادت نره. توقع کادو هم نداشته باش لطفا  

 

 

                  

 

                      

       

               

فقط یه خورده درگیرم. زود میام.

متولدین آذر

متولدین آذر یا قوس تولدتون مبارک. این عکس مربوط به ماه شماست البته با چند روز تاخیر که امیدوارم ببخشید.

حیوانی‌ که‌ در ارتباط با برج‌ تولد شماست‌، قنطورس‌ می‌باشد. یونانی‌های‌ باستان‌ آن‌چنان‌ به‌ اسب‌ عشق‌ می‌ورزیدند که‌ در افسانه‌ و اسطوره‌ به‌ قنطورس‌ منزلت‌ و لقب‌دادند. قنطورس‌ به‌ واسطه‌ خرد و توانایی‌های‌ شفا بخشش‌ مشهور شده‌ بود. قنطورس‌سمبل‌ طبیعت‌های‌ دو گانه‌ انسانها به‌ عنوان‌ یک‌ مخلوق‌ روشنفکر است‌. (به‌ نفع‌ بشر)

                              

                  تولدت مبارک

عصر یخبندان

اگه این روزا یه آدم یخی دیدین اصلا تعجب نکنید. اون منم که از سرما یخ زدم.

این روزا احساس می کنم اسکیمو شدم.هنوز بخاریمون و وصل نکردیم. شبا جفتمون یه یقه اسکی می پوشیم. یه سوییشرت هم از روش. جوراب هم پامون می کنیم و بعد می خوابیم. البته زمستون کلاه هم سرش می ذاره. بعدم می ریم زیر پتو و تا کلمونم می کشیم. خب چیکار کنیم سردمونه. حق داریم احساس کنیم اسکیموییم نه؟ تازه صبح ها که بلند می شیم بازم نوک بینیمون یخ کرده. وقتی هم می ریم وضو بگیریم که دیگه هیچی. دلم می خواد یه ور پتو بخوابم و دستم بگیرمش بعدم با همون قل بخورم و عین ساندویچ شم که نونش پتو باشه و محتویاتش من. خدایا آخه من از دست این سرما چکار کنم؟ هنوز نه پالتو جدید گرفتم نه سوییشرت. معلوم نیست این مغازه دارا کی می خوان این جنساشون و بیارن. یه شنل دارم اما خیلی کوتاهه. می ترسم بپوشم این قشنگا بیان بگیرنم. شانس که ندارم. پالتویینای قبلیمم دیگه دلم نمی خواد بپوشم. فعلا مجبورم با این سرما بسوزم و بمیرم.

اون روزی رفتم هر 5 تا شعله گاز و روشن کردم تا فعلا جای بخاری کار کنه اما بعد پشیمون شدم و گفتم اگه سرما بخوریم بهتره تا اینکه خفه بشیم خب جونم و از سر راه که نیاوردم.

اگه خدا بخواد امروز این بخاریو وصل می کنیم. فقط نمی دونم تو این سرما چرا انقدر من هوس بستنی می کنم!!! یه بارچله زمستون رفته بودیم رودهن خونه عمه ام. بعد تو اون سرمای شبانش که قطعا می دونید چقدر سرده رفتیم سراغ یه مغازه همه میومدن و در حالی که دندوناشون به هم می خورد می گفتن آفا یه چای داغ بده. ما هم شونصدتا بستنی خریدیم و تو راه برگشت خوردیم. از بس دستم یخ بود دیگه حسش نمی کردم. نه به خدا سادیسم نداریم اما می دونم یه جوری هستیم!!!

نقاشی راه پله هم تموم شد. فردا هم حبابای سقف و وصل می کنیم.

خدایا چرا ما اینقدر وقت کم میاریم؟؟؟؟!!!! نمی شه شبانه روز به جای 24 ساعت 30 ساعت باشه؟