ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.
ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.

و من رفتم. . .

سلام. من اومدم. اما کسی چه می دونه شاید بار آخرم باشه که میام.

خب دیگه دوستان اگر بار گران بودیم رفتیم  و گر نامهربان بودیم رفتیم.

چی مکه میرم؟ ها اون که رفتیم و برگشتیم. دیدین که کلی هم تحویلمون گرفتن.

 از این وبلاگ می رم؟ ای بابا کجا از اینجا بهتر. کلی دوست پیدا کردم.

از این دنیا میرم؟ نه بابا بی خیال. بذار لااقل سالگرد ازدواجمون و بگیریم.

این تیکه رو مثل مجریهای تلویزین اومدم. اصلا از این لوس بازیهاشون خوشم نمیاد. اما یه بارش جالب بود. اون موقع خواهر کوچیکم بچه بود و نشسته بود داشت کارتون نگاه می کرد. انگشتش هم تو دهنش بود. مجری برنامه کودک(خانم افشار) گفت: حالا دیگه نوبت یه کارتون قشنگه. اما یه خورده برید عقبتر تا چشماتون درد نگیره. آفرین. تو هم برو. آره با توام که انگشتت و کردی تو دهنت. برو عقبتر. خواهر منم شد این شکلی

یه بار هم برنامه آشپزی می داد. دختر عمم پرسید: این قارچها پختس؟ مجری گفت: بله این قارچها پختس ...

یه بارم من تنها نشسته بودم برنامه خردسالان و نگاه می کردم. دورو بر مجری چند تا بچه نشسته بود. یکیشون یه شیرین کاری کرد و مجری هم گفت: آفرین واسه این کوچولو دست بزنید. منم جوگیر شروع کردم دست زدن. از صدای دست خودم فهمیدم دورو برم چه خبره . کلی به خودم خندیدم. به کسی نگیدا.

خب دیگه داشتم می گفتم. من یه هفته نیستم. اگه خدا بخواد وقتی برگشتم دوباره میام اینجا. نظردونی من و خالی نذاریدا. برگردم ببینم خالیه افسردگی می گیرم. می خواستیم برای سالگرد ازدواجمون بریم سفرکه دیگه نشد. حالا میریم. زودتر از موعد مقرر. خوبی بدی دیدین، حلال کنید.

تا یه هفته دیگه خداحافظ.  

 

  

  

نظرات 17 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 مرداد 1386 ساعت 11:45 ق.ظ http://karaj400.blogsky.com

خوش بگذره
منتظر خبرخوش باز گشتتان هستم

خیلی ممنون. منم منتظر بازی شما هستم. شرکت کنیدا

مرگ رنگ پنج‌شنبه 25 مرداد 1386 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.a17.blogsky.com

سلام بهار خانوم
خیلی دلم برات می تنگه
امیدوارم هر جا می ری بهت خوش بگذره
شاد باشی
بابای

سلاااااااااااااام. من اومدم. دل منم برای شما تنگ شده بود.

محیا پنج‌شنبه 25 مرداد 1386 ساعت 03:47 ب.ظ

اولش کلی خورد تو ذوقم که حالا که من برای بار اول اومدم اینجا مشا دارین می رین!بعد کلی جالب بود واسم!
نوشته هاتون خیلی خوب و جالبن و ... مسافرت خوش بگذرههه!

سلام. محیای عزیزم. خوشحالم از این که به من سر زدی. مسافرت هم جات خالی خیلی خوش گذشت.

abioFarzad شنبه 27 مرداد 1386 ساعت 10:01 ق.ظ http://wWw.StartOfAnEnd.bLogFa.cOm

این که شد سه تا!

فرقی نمی کنه. همشون از یه دسته اند.

مهیار شنبه 27 مرداد 1386 ساعت 01:57 ب.ظ

خوش بگذره زود برگرد

ها . . . من برگشتم.

زرین شنبه 27 مرداد 1386 ساعت 07:04 ب.ظ http://delhayebarani.blogfa.com

سلام
امیدوارم خوش بگذره بهتون جای منم که توی این تابستون پکیدم !!! رو هم خالی کنید
منتظر خبرهای خوش سفر می مونیم

سلاااااااام زرین جون. خوبی؟ جای همتون خالی. خیلی خوش گذشت.

[ بدون نام ] یکشنبه 28 مرداد 1386 ساعت 06:26 ب.ظ

سه روزه که از شما بی خبریم
امیدوارم بهتون خوش بگذره
با احترام

خیلی ممنون. جای همتون خالی. عالی بود.

به نام دوست دوشنبه 29 مرداد 1386 ساعت 02:46 ب.ظ http://tajrobeman.blogsky.com

سلام
به تو ای غریب درد آشنا دادم با تمامی وجود
اول سلام
بعد گویم که نه تو تنهایی و نه من
با آن که غریبه‌ایم نسبت به هم
اما درد کشیده ز یک زخمیم
دارم از درون سوزم و سازم ولی
ولی ...
نمی دانند که در این حال آتشی دارم
گر بخواهم جهان را نابود سازد آتش درونم
اما ...
اما فقط آرزوی هجرتی زود هنگام را دارم.
** ** ** **
دوست عزیز وبلاگ زیبا و مطالب قشنگی به نگارش در آوردی خوشحال می‌شم به وبلاگ من هم سر بزنی.
یا حق

سلام. از مطلب قشنگتون ممنونم. چرا که نه . حتما میام.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 30 مرداد 1386 ساعت 09:33 ب.ظ

پنج روز گذشت

بابا روزشمار. شرمندمون کردین به خدا.

مرگ رنگ چهارشنبه 31 مرداد 1386 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.a17.blogsky.com

سلام بهار جوووووووون
انگار از یه هفته گذشت.
خیلی دلم برات تنگ شده
موفق باشی

سلام عارفه عزیزم. بی صبرانه منتظر بودم که زودتر بیام. حالا خیلی خوشحالم.

مرگ رنگ چهارشنبه 31 مرداد 1386 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.a17.blogsky.com


___@@@@@@_____________
___@@@@@@_____________
___@@@@@@_____________
___@@@@@@_____________
___@@@@@@_____________
___@@@@@@@@@@@@@@_____
___@@@@@@@@@@@@@@_____
______________________
______@@@@@@@@@_______
__@@@@@_______@@@@@___
_@@@@@_________@@@@@__
_@@@@@_________@@@@@__
_@@@@@_________@@@@@__
__@@@@@_______@@@@@___
______@@@@@@@@@_______
______________________
__@@@@___________@@@@_
___@@@@_________@@@@__
____@@@@_______@@@@___
_____@@@@_____@@@@____
______@@@@___@@@@_____
_______@@@@@@@@@______
________@@@@@@@@______
______________________
_______@@@@@@@@@______
_______@@@@@@@@@______
_______@@@@___________
_______@@@@___________
_______@@@@@@@@@______
_______@@@@@@@@@______
_______@@@@___________
_______@@@@___________
_______@@@@@@@@@______
_______@@@@@@@@@______

خیلی خوشگله. ممنون.

abioFarzad پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 08:24 ق.ظ http://wWw.StartOfAnEnd.bLogFa.cOm

انگار خیلی داره خوش میگذره! برگردید دیگه! حداقل یه کافی نت میرفتی مارو بی خبر نمیذاشتی از حال و هوای اونجا!

بابا وسط روستا و چه به این حرفا. مردم عجب انتظارایی دارن!!!!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 01:09 ب.ظ

۷روز گذشت

من اومدددددددددددم. دیگه نشمار. :-)

[ بدون نام ] شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 09:48 ق.ظ

سلام
9 روز شد ولی هنوز نیومدی
خسته شدم از بس ( و من رفتم. . . و )خوندم
و نظر بدون پاسخ گذاشتم
...

سلاااااااام. به خدا اومدم. اما نشناختمت. اسمت و بگو بدونم کیه مهمون خونم؟

[ بدون نام ] شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:45 ق.ظ

خوش امدی
سوغات چی آوردی برامون؟

کلی خاطره. لواشک آلوچه. رب انار. کلوچه

حمید شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 03:58 ب.ظ

عبور دوستان حتی اگر ساکت و بدون حرف باشد شیرین است.

زرین شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 04:44 ب.ظ http://delhayebarani.blogfa.com

سلللللاااااام
خوبی عزیز
خوشحالم که بهت خوش گذشته.کجا بودید حالا؟(اگه فضولی نیست البته!!!)
و چه خوب که منو می فهمی!مرسی بابت حرفات

خواهش می کنم. یه پست مفصل دارم که تو راهه . اگه کارای عقب موندم بذارن زودتر می نویسم و می فرستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد