کوه به کوه نمی رسه آدم به آدم می رسه
جَلل خالق. این کامپیوترچیه؟ یعنی میفهمه؟ یعنی نمیفهمه؟ اگه میفهمه از کجا میفهمه؟ ما که نفهمیدیم. کجایی حسین فهمیده تا به ما هم بفهمانی. این اینترنت هم که دیگه آخر فهمیده هاست.
چند روز پیش که تو شرکت داشتیم مگس می پراندیم چندشمان شد از این کاروَ اندیشیدیم چه کنیم و چه نکنیم که ناگاه به یاد اینترنت افتادیم و از روی بیکاری تمام وبلاگهایی را که دوستان زحمتش را می کشند خواندیم و به لینکدونیهای عزیزان سر زدیم و آنقدر رفتیم و رفتیم تا از محله ای آشنا سردرآوردیم. با خود اندیشیدیم آشنایی ندهیم تا همچنان « ناشناس همدل» باقی بمانیم اما جلل خالق از این اینترنت که چه بخواهی و چه نخواهی تو را به همه می شناساند. ما نیز با آنکه روی ماهمان را پوشاندیم اما درخششمان از زیر پوشیه پدیدار گشت و در پیش آشنایان نمایان و شناخته شدیم. از این رو فرهنگستان ادب و هنر پارسی نام نامأنوس « ناشناس همدل» را به «آشنای همدل» تغییر داد. پسرخاله عزیز(بودا منی ماجرا) . . .
---------------------------------------------------------
اشعار بهار و زمستان در خلسه
دیروز درحالیکه چرکولکها را به باد فنا دادم و از حمام درآمدم همراه با باز نمودن در این بیت را سرودم: (البته در خلسه)
در وا شد و گل آمد دختر خوشمل آمد
و اما زمستان که این بیت جاوید مرا شنید او نیز به خلسه رفت و این ابیات را سرود:
داغون من خوش آمد به به ببین کی آمد
این حوله آبی آمد
در وا شد و گل آمد بهار خوشمل آمد
البته شعر او طولانی تر بود اما چون هر دو در خلسه می سرودیم کسی نبود تا اشعارمان را یادداشت کند و برای آیندگان باقی گذارد. من نیز ابیات آسمانی او را از یاد بردم.
بالاخره آدم وقتی که بهار باشه، مسلمه که خورشید همیشه پشت ابر نمیمونه!
وقتی که من پیدا بشم، حتما همه پیدا میشن!
می بینم که طبع شعر تو هم گل کرده. اما شعرو اینطور می نویسن:
وقتی که من پیدا بشم حتما همه پیدا میشن!
سلام خوب بود.....
ممنون. مختصر و مفید
khob bood
khoshhal misham be man sar bezani
متشکرم. حتما میام. (-:
سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد
تندیسی زیبا نخواهد شد
از زخمه های تیشه خسته نشو
که وجودت شایسته تندیس است
زرتشت
دوست من سلام
مطالب همیشه زیبا یت را خواندم...
امروز با شعری از مولا به روزم
التماس دعا
متشکرم و البته وبلاگ تو تنها وبلاگیست که محال است من هر روز به آن سر نزنم. (به جز جمعه و روزهای تعطیل)
سلام وبلاگ خوبی داری راستی بیا تبادل لیگ کنیم باشه منتظر تو هستم
کودکی گفتند عشق چیست؟ گفت:بازی. به نوجوانی گفتند عشق چی ست؟ گفت: رفیق بازی. به جوانی گفتند عشق چیست؟ گفت: پول و ثروت. به پیرمردی گفتند عشق چیست؟گفت: عمر. به عاشقی گفتند عشق چیست؟ چیزی نگفت. آهی کشید و سخت گریست
سلام. بله حتما این کار را بکنیم.
سلام
ادرس وبلاگ مرگ رنگ رو برات گذاشتم
نمیدونم چرا دیروز لینک دوستان من نبود
ضمنا ممنونم به من سر زدی
http://a17.blogsky.com
خیلی ممنون که آدرس و دادی. شکلات رو هم لینک کردم ولی اونم باز نمی شه.
سلام خیلی ممنون که به ما سر زدی نوشته هات با حال بود و قشنگ شما رو لینگ کردم موفق باشی
سلام.منم ممنونم که اومدی. تازه این دفعه اول و آخر نبود. خدا وقتش و بده بازم میام.
سلام بهار خانم
عزیزم ........درسته گرد غم پاشیدن
ولی بلاخره بهار میاد
همهجا زنده میشه
بیخیال
در ضمن من که همیشه غمگینم نیستم
امیدوارم همیشه همه شاد باشن.
بابا ایول
شما شاعرم بودین و ما خبر نداشتیم.....
موفق باشی.
خیلی خوب بود
حالا کجاش و دیدی. ما یه دیوان داریم.
باباروی هرچی شعر سفیدوسبزو...شما واقعاسفیدکردید
همیشه شاد باشی
ما شعرای سبک جدیدیم. حتی جدیدتر از شعر سپید و آبی