ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.
ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.

دهه فجر

اون موقع که بچه بودم دهه فجر و دوست داشتم کارتونایی که صبح از تلویزیون پخش می شد: ‹بامزی› ‹چاق و لاغر› ‹زباله دان تاریخ› همشون برام خاطره انگیزن. حتی سرودها و برنامه هایی که تو این ایام پخش می شد حال و هوای خوبی داشت. اما الان دیگه هیچ کدومشون برام شیرین نیستن. انگار اصلا هیچ طعمی ندارن. شایدم گاهاً تلخ می شن. وقتی یه فیلم خوب جنگی مثل خاک سرخ یا روز سوم و می بینم همه تنم تیر می کشه و اشکم درمیاد با اینکه هیچ کس از قوم و خویشای ما تو جنگ بلایی سرش نیومد اما واقعا نمی تونم خودمو و  فشردگی قلبم و کنترل کنم ولی وقتی از سا-وا-ک و شا- ه و اینا می گن هیچ احساس خاصی پیدا نمی کنم. البته همیشه به شکنجه گر در هر دوره ای لعنت می فرستم اما ....

نمی دونم انقلابیون به چند درصد از خواسته هاشون رسیدن. نمی دونم آیا واقعا مزدشون و گرفتن یا از کردشون پشیمونن. نمی خوام بگم این انقلاب هیچ دستاوردی نداشته. سطح علمی و فرهنگی مردم واقعا بالا رفته و درواقع به سوادآموزی خیلی اهمیت داده شد. اما از نظر اقتصادی از اونچه که بودن بدتر شدن. کاخها پابرجا هستن و فقط کاخ نشینان عوض شدن. به خوداتکایی در بسیاری از صنایع رسیدیم اما به محض رسیدن به کیفیت مطلوب دزدیها هم شروع می شود و فقط اسم کیفیت مطلوب روی کالا باقی می ماند و درواقع با قیمت گران جنس نامرغوب را دریافت می کنیم چون از هزارجایش می زنند تا بیشترش به جیب خودشان برود. مردم همچنان آلت دست هستند متاسفانه. هنوز قانون خاصی برای احیای حق زنانی که گرفتار همسران شر هستند در نظر گرفته نشده است. حس پوچی در جوانان و رو آوردن به اعتیاد و قرص های روان گردان روز به روز بیشتر می شود. گرانی مسکن، متزلزل بودن قیمت اجناس، رشوه خواری، دزدی، دلال پروری، نبون شغل و امکانات مناسب برای افراد تحصیل کرده، سخت شدن ازدواج و بسیاری مشکلات دیگر جان ملت را به لبش رسانده. وقتی شروع می کنن از جنایات شا- ه حرف زدن خندم می گیرد. اگر کسانی رو که با نظامشون مخالف بودن، می کشتن یا شکنجه می کردن خب الانم که همون کار و می کنن تازه به دلیل هوش بشری قطعا کارهای جدیدتری هم یاد گرفتن. وحشیگری کوی دانشگاه، کشته شدن رازقی، دانشجوهای امیرکبیر و هزاران اتفاق دیگه مگه ممکنه از یادم بره. وعده وعیدهای خدمتگذاران ملت، عدم مدیریت از کوچکترین بخش تا بزرگترین سیستم همه و همه دل خوش رو از مردم گرفته و اونا رو تلخ کرده. فکر می کنم حق ملت ما این نبود. پاداش این همه فداکارای به بدترین شکل داده شد. انقلابیون واقعی همون اول کشته شدن و کسانی که به راس امور رسیدند آنطور که باید شعور سیاسی نداشتند و یا به مرور زمان اهداف مقدسشان را از یاد بردند. روحانیون به جرم کارهای کرده و نکرده از چشم مردم افتادند و شاید درست کردن همه این خرابیها یه انقلاب دیگه بخواد اما مردم ما واقعا دیگه حوصلش و ندارن و ترجیح می دن هنوز به خاطر دو تا شیر تو صف وایسن و از بسیاری حقوق خودشون بگذرن ولی دیگه فکر عوض کردن نظام و نداشته باشن. واقعا هم نیازی به عوض کردن نظام نیست ولی باید اساسی اصلاحش کرد. اونم فقط با اتحاد ما مردم درست می شه نه چیز دیگه. اما کو اتحاد ؟؟؟      

نظرات 1 + ارسال نظر
حمید یکشنبه 21 بهمن 1386 ساعت 12:17 ب.ظ

انفجار نور برشما مبارک

همچنین فقط مواظب باش برقش به چشمت آسیب نزنه. :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد