ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.
ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.

چند هفته پیش روز پنجشنبه به جای محل کار باید به یک همایش می رفتم که رفتم. ساعت 12 ظهر تمام شد و تا 1 رسیدم خونه و چون هوا بی اندازه سرد بود آش رشته درست کردم. مجید ساعت 2 برگشت و حدود یک ساعت بعد ناهار خوردیم. نگاهی به آش آماده کردم که تصمیم داشتم به چهار پنج تا همسایه هم بدم اما هر دوتامون حسابی خسته بودیم در نتیجه گرفتیم خوابیدیم و ساعت 5 بیدار شدیم و باز آش و گرم کردیم و پخش کردیم. حالا هر آشی که میارن در خونه می گم نکنه این عمل رزیلانه من و اونا هم انجام دادن.

خیلی دلم می خواد کار مستقلی داشته باشیم اما برای موردی که مد نظر ماست کمه کم 30 – 40 میلیون باید داشته باشیم. اینم فقط با فروش خونه امکان پذیره که ما به خاطر اقتصاد قشنگ کشورمون و ثبات بی حدش چنین ریسکی نمی کنیم.

آخه چرااااااااااااااااااااا؟چرا نمی تونیم هر جا دلمون می خواد خونه بگیریم با هر وسعتی که دوست داریم. یا نمی تونیم راحت بریم دانشگاه و همون رشته ای رو که دوست داریم بخونیم یا سراغ کاری بریم که فکر می کنیم توش موفق تریم. دلم یه شرایط بهتر می خواد نه اینکه شرایط فعلیم بد باشه ها نه. اما بهتر از این می خوام. کلا چون من یک مقدار زیاده خواه و بلند پروازم وقتی شرایط دست و پام و می بنده به هم می ریزم و هی فکر می کنم که چیکار می تونم بکنم. گاهی به نتیجه می رسم گاهی هم نه.

 

نظرات 5 + ارسال نظر
شاذه پنج‌شنبه 18 بهمن 1386 ساعت 11:00 ق.ظ

من که بر خلاف بقیه هروقت آش می پزم کم میاد :) هیچ وقت به همسایه ها نمی رسه :))

اقتصاد؟ بیخیال. فکر کردن بهش فقط اعصاب خوردی میاره. من که دندونشو از بیخ کندم :(

شاد باشی

نه اتفاقا من همیشه زیاد درست می کنم تا بشه چند وعده خورد. :)

آره شاید همین کار و کردم. :(

مرسی تو هم همین طور :*

دلتنگ دلتنگی های آسمان پنج‌شنبه 18 بهمن 1386 ساعت 09:29 ب.ظ http://herkunft.blogspot.com/

سلام,
وبلاگ قشنگی داری...
خوشحال میشم نظر تو رو هم راجع به وبلاگم بدونم

سلام.
مرسی.
میام.

اقلیما جمعه 19 بهمن 1386 ساعت 04:17 ق.ظ

سلام
خوبی؟
کم پیدایی؟
عزیزم این چراها که باید تا حالا واست عادی شده باشه!!!!
وای وای چه کاری؟ با آش؟؟ خیلی کار بدیه!!!
خوش باشی
فعلا بای تا های

سلااااااااام اقلیمای عزیز.
بابا ما که هستیم تو آپ نمی کنی و کم پیدایی.
نکنه ناپرهیزی کردی و آپ کردی و یه سرم به من زدی؟؟؟ ؛)

شهرزاد جمعه 19 بهمن 1386 ساعت 08:06 ب.ظ http://shahrzad91r.blogsky.com

سلاممممممممممممممم بر سر آشپز نمونه ی کشور:
خوبی خانومی؟؟؟؟؟
اون یکی پستتو هم خوندم!!!!این انتخاب فیلمتونم منو مرده.....
اینا همه از عشق و علاقه ی زیاده.....
آش درست کردنتم برای خودش عالمی داره هااااااااااا...
تنها خوری؟؟؟؟به ما هم که نمیدید؟؟؟؟
ای بابا بهار جان فکر کردن به این چیزایی که میگی آرزوی همه هست و جز اعصاب خورد کنی چیز دیگه ای برای آدم نداره...
بی خیال...
خدا بزرگه....
آپممممممممممممممم بدو بیا بدو بدو....
ممنون...
به امید روزهای رنگین و با عشق...
با آرزوی بهترین ها....
فدای تو...
یا حق!!!!

سلااااااااااااام شهرزادی جونم چطوره.
ببینم این تعریف بود یا مسخره. جرات داری راستش و بگو :

صادق شنبه 20 بهمن 1386 ساعت 02:15 ق.ظ http://sjbpers.blogfa.com

میدونی قشنکی راه رفتن توی بارون چیه؟اینه که وقتی گریه میکنی کسی اشکاتونمی بینه.

سلام وبلاگ خیلی خیلی قشنگی داری.
با همه وبلاکهایی که تا به حال دیدم فرق میکنه.
به من هم یه سری بزن خیلی خوشحال میشم هرچند وبلاگم به پای وبلاگ شما نمیرسه.
راستی من عاشق آش رشته ام.
امیدوارم همیشه خوشو سلامت باشی.

چه شروع غم انگیزی. :(

سلام. مرسی انقدم قابل تعریف نیست.
چشم.
منم خیلی آش دوست دارم.
شاد باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد