ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.
ناشناس همدل

ناشناس همدل

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش در کمال آنچه هستی باشی.

یک مطلب یک سوال

سلام به همه دوستان عزیز.

خوبید؟ سر حالید؟ انشالله که باشید.

عرضم به حضورتون شب نوزدهم یه کوچولو احیا نگه داشتم اما عین گیجا آخرشم خوابم برد. از قبل به زمستون گفته بودم که فرداش و نمی رم سر کار. چون قرار بود مثلا تا سحر بیدار بمونم اما سعادتش و نداشتم. متاسفانه نشد که برم مسجد چون مژگان و عاطفه (خواهرای زمستون) قرار بود بیان که نیومدن مراسم مسجد هم فقط تا 12 بود این شد که دیگه منم نرفتم اما زمستون رفت. خیلی جالب بود وقتی چرتم می گرفت و داشتم می رفتم تو هپروت یه دفعه انگار یکی می زد بهم از خواب می پریدم. چند بار این اتفاق افتاد اما دیگه حریفم نشد که بیدار نگهم داره. خلاصه خوابیدم و طبق وعده ای که کرده بودم دیروزم نیومدم سر کار. اصولا ما اینطوری هستیم روزایی که می مونیم تو خونه بیشتر خسته می شیم! چرا؟ به خاطر این که میاییم هزارتا کار و که تو روزای عادی فرصتش و نمی کنیم انجام می دیم. دیروزم کیلو کیلو سبزی گرفتم و البته به خانه مادر زمستون رفتم فقط به خاطر این که آنها را از تنهایی درآورم. اصلنم فکر نکنید به خاطر کمک گرفتن سبزیها رفتم وگرنه ناراحت می شم. خدا حفظشون کنه حسابی کمکم کردن. بعدم هزارتا کار دیگه کردم و آخرشم رفتم دکتر و باز طبق معمول امروزم رفتم آزمایشگاه و دیگه الان در خدمت شمام. دیگه این آزمایشگاه شده خونه دومم. لااقل ماهی یکی دو بار باید برم بهشون سر بزنم.

حالا یه سوال:

حتما سریالای ماه رمضون و می بینید. بیشتر منظورم « میوه ممنوعه» است که پیرمرده عاشق یه دختر جوون شده. می خوام بپرسم چرا اینطوریه؟ چرا کسی نمیره سراغ مرده و بهش بگه آخه تو به چه حقی این کار و کردی؟ چرا همیشه سوء زنشون میره به طرف زنها در صورتی که شاید واقعا اونا گناهی نداشته باشن. دوست خواهرم بود که تعریف می کرد توی یه اداره ای کار می کنه که بیشتر با بازنشسته ها سر و کار داره و اونجا هم دقیقا اون پیرمردا دنبال این دخترای جوون بودن. یکی از همکارای پیرشونم که البته بسیار مبادی آداب بود و این بنده خدا هم رو حساب پیری و همکاری و ادبش احترامش می کرد به این دوستمون گیر داده بود. اولش در حد صحبت بود ولی بعد دیگه کار و به جایی رسوند که این دوستمون با وجود موقعیت خوبش تو اونجا به کل محل کارش و ترک کرد. جای تاسفه! فقط هم این نیست. گاهی می بینی توی یه ساختمون که همه متاهلند یه دختر مجرد هم میاد و ساکن می شه و اتفاقا یکی از اون آقایون دلش پیش این گیر می کنه. وقتی صداش درمیاد کسی نمی ره به مرده بگه به چه حقی این کارو کردی اما همه زبونشون واسه اون دختر بیچاره درازه و شایدم انقدر از خجالتش دربیان که اون بیچاره رو مجبور به ترک اون خونه بکنن. می خوام بپرسم چرا اینجوریه؟ چرا همیشه فکر می کنیم گناه از زنهاست. چرا همه زبونشون واسه اونا درازه. دیشب تو اون سریاله دختره به مادره می گفت اون روزایی که همش می رفتی تو این سمینار و اون کنفرانس باید فکر اینجا رو می کردی اما من اینم قبول ندارم. چرا وقتی مرد صبح زود می زنه بیرون و شبم حالا آیا برگرده یا نه از زن جوونش انتظار حفظ پاکدامنی داره اما زن که به خاطر موقعیت کاریش مجبوره گاهی دیرتر بیاد تو خونه  نمیتونه چنین انتظاری داشته باشه و باز اگر مرد هیزی و خیانت کنه گناهش می افته پای زن. چرا همش فکر می کنن که مردا فرشته ان و این زنا هستن که خرابشون می کنن در صورتی که آمار جرم و جنایت و خیانت تو مردا خیلی بیشتره.

حتما خوب فکر کنید و بعد جواب بدید. می خوام نظرات شما رو هم بدونم. منتظرم.

تو شبای احیا من و هم لطفا فراموش نکنید.

امیدوارم خدای خوبمون از سر تقصیرات هممون بگذره و سعادت بنده خوب بودن و نصیبمون کنه انشالله.    

نظرات 5 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 10 مهر 1386 ساعت 12:59 ب.ظ

سلام
نبودن دیروزت کاملا حس میشد چون نه نظری رو تایید کردی نه به وبلاگی سر زدی ...
در جواب سوالتان عرض میکنم که مقصر ۵۰٪خانمها ومابقی آقایانند چرا که اگر خانمه رفتاری بروز نده که آقاهه همچین جراتی به خودش بده یا از اول جلوی نرمش آقا محکم وسنگین ایسته کنه وجلوی بی ادبا مبادی آدابی رو کنار بذاره همه مشکلا حله ...
واینکه چرا همه تقصیرا آخرش میفته گردن خانم ها قصه ش بر میگرده به قدیما زمان آ دم و حوا ...نگو که حوا تقصیری نداشت
شیطون گولش زد به هر حال از آنجایی که ما مردها از ابتدای تاریخ تقصیرو انداختیم گردن طرف مقابلمون حالا هم ضعیف نوازی فرموده تقصیر هارو گردن نمیگیریم
راستی بلا دوره انشااله امیدوارم هر چه زودتر از شما رفع کسالت شده ،در کمال سلامت و سعادت ایام به کامتان.
التماس دعا
راستی یه رایانه برای منزل بخر

سلام.
خدارو شکر حداقل گردن می گیرید که همیشه دنبال مقصر می گردید. آدم گفت حوا گولم زد ولی حوا هیچ وقت نگفت شیطون گولم زد و فقط گفت مقصرم و فریب خوردم. آدم با اون آدمیش تقصیر و انداخت گردن حوا دیگه از شما انتظاری داشته باشیم و اما من خودم از اونایی هستم که اصلا روم نمی شه تو رفتارم با آقایون از چهارچوب ادب خارج بشم. تقصیر خودم نیست روم نمی شه چیکار کنم. تا حالا کولی بازی درنیاوردم بعد از این هم نمی تونم. هنوزم که هنوزه . . . بگذریم.
و اما این مریضی چی بگم مادر امونم و بریده. داغونم.
به خدا دلم می خواد واسه خونه یه کامپیوتر بگیریم اما فعلا نمی شه. حالا تو برناممون هست. انشالله صد سال دوم. . . :-)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 مهر 1386 ساعت 02:24 ب.ظ

عیب نداره ...نه از ره کینه است
لبخند

خدایا شکرت. D-:

کاوه - روزمرگی سه‌شنبه 10 مهر 1386 ساعت 02:59 ب.ظ http://rroozzmmaarreeggii.blogfa.com

سلام بهار عزیز

اون شعر از فریدون مشیری بود .

و اما در مورد مطلبت .
این که ما تقصیر و به گردن خانوما میندازیم نشات گرفته از فرهنگ مرد سالار ماست. طبیعیه که وقتی کسی خودش و برتر بدونه مسلمآ تقصیر و هم قبول نمیکنه. به دعوای یک مدیر با زیر دستش نگاه کن.نگاه کنید به رفتار مادر ها تو یک خانواده با دختراشون و ضمنن با پسرهاشون.
و اما چرا مرد های پیر شیفته دختر های جوون و تر گل ور گل میشن .؟
ببین مرده وقتی میخواسته ازدواج کنه (منظورم ۵۰ سال قبله ) هیچی نداشته . نه خونه نه ماشین نه اعتبار نه وسایل انچنانی زندگی .

حالا ۵۰ سال گذشته آقا صاحب مکنت شده . ماشین آخرین مدل . بهترین خونه . وسایل زندگی از همه نوع . ولی تنها چیز و مهمترین چیز که برای یه مرد وجود داره جنس مونثیه که تو این همه لوازم و اعتبار روز به روز پیر تر شده . هیکلش وا رفته . دیگه کلاس دخترای امروز ی رو نداره . بی سلیقه اس. و خلاصه بر عکس همه چیز که در طی این سالیان نو شده اون اتفاقآ کهنه تر و وا رفته تر شده.

خب تو به یه مردهوس ران حق نمیدی که این یک جنسش رو هم بخواد نو کنه.؟؟؟ من حق میدم ( توجه کن که گفتم مرد هوس ران )

بهر حال گرچه نمیتونم تقصیر همچین مردهایی رو در همچین مواردی نادیده بگیرم ولی ازونجا که خودم یک مرد هستم و میدونم که یک مرد دارای چه نقاط ضعفی است و با علم به اینکه میدونم اگر زنی وارد زندگی مردی بشه و اندکی سیاست داشته باشه و از قدرت زنانگیش استفاده کنه چه کار ها که نمیتونه بکنه. جنس مونثش رو هم مقصر میدونم . چه بسا حتی بیشتر از یک مرد هوسران .

در پناه دادار پایدار انشالله

نمی تونم از گناه همچین مردایی بگذرم. خیلی هم متاسفم که اینقدر سست و بی اراده اند در حالی که همیشه هم از محکم بودن مرد حرف می زنن. چرا اونا باید اینقدر بی چشم و رو باشن که همه زحمت ها و فداکاریهای همسرشون و طی این سالها از یاد ببرن و این کارو بکنن؟

عارفه چهارشنبه 11 مهر 1386 ساعت 05:09 ق.ظ http://www.a17.blogsky.com

سلام بهار جووووووون
نماز روزهات قبول
من هم که این شب قدر رو رفتم مسجد همش تو چرت بودم
راستی من اصلا میوه ی ممنوعه رو نمی بینم که بخوام جواب سوالتو بدم
من اپم خانوم گل
شاد باشی
بابای

ali شنبه 14 مهر 1386 ساعت 11:09 ب.ظ

این بر میگرده به فرهنگ غلط ما بر میگرده
البته فکر نکن همه اینجورین
طرف خالی لیوان رو نبین
فرقی نمیکنه برکه آب کوچکی باشی یا دریای بیکران..زلال که باشی آسمان درتوست

نه نمی گم همه اینجورین و چون آدم بدبینی نیستم هیچ وقت هم فقط طرف خالی لیوان و نمی بینم.
جمله آخرت هم خیلی قشنگه و کاملا باهاش موافقم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد